loading...
פּـب تـᓅـریـפـے פּ سرگرᓄـے
مای گیم
فاطمه ... بازدید : 20 دوشنبه 22 دی 1393 نظرات (0)

دکمه پاور مغز توی دماغه

واسه همینه که وقتی انگشت میکنی تو دماغت میری تو فکر !

.

.

.

توصیه به پدران و مادران گرامی :

وقتی بچه تون اومد خونه عطر زده بود

آدامس هم مجویید

هیچوقت ازش نپرسین : “سیگار کشیدی!؟”

مستقیم بزنین زیر گوشش !

.

.

.

.

.

.
بقـــیه ادامه ...

فاطمه ... بازدید : 10 دوشنبه 22 دی 1393 نظرات (0)
رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.
 
یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟

پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !

.

.

.

مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!

پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !

.

.

 بقیـــــــه ادامه ...
فاطمه ... بازدید : 13 دوشنبه 22 دی 1393 نظرات (0)
عروس عادی: با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)
 
عروس لوس: بع……….له!
 
عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،…، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، … ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، … ، … (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن … !)
 
عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی … اُ یس
 
عروس خجالتی: اوهوم عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره…. ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
 
عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، …، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، … ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و … آری می پذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش …

عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام …
 
عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین … اعوذ با… من شیطان رجیم یس و القرآن الحکیم …. الی آخر …. ( و در آخر ) نعم…
 
فاطمه ... بازدید : 21 دوشنبه 22 دی 1393 نظرات (0)
عروسی رفتن دخترها:
 

دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!
توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره…
اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد…حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه…اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و…که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه…
حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه…مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه…!
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب 
اندامشم حفظ بکنه…
یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترش
خوب، روز موعود فرا می رسه!
ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،…بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون…( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره…که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار…!
لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر…
توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده آخر سر هم خود 
آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!
ساعت 3 می رسه خونه… بعد شروع می کنه به آرایش کردن…!
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!
ساعت 8 عروسی شروع می شه…یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!

عروسی رفتن پسرها:

اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!
روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه… خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله…عروسی دعوتیم..!
بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش…! می پره تو حموم…
توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره…!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون…
ساعت 6:30 بعد از ظهره…هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشه یا اسپرت…!
تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غیبشون استفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره…!
خلاصه…بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد می زنه!!)ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی رسه!!

فاطمه ... بازدید : 13 دوشنبه 22 دی 1393 نظرات (0)

1- همیشه 3 یا 4 تا خواستگار دکتر و مهندس دارن

2- همشون میگن به هیچ پسری اطمینان ندارن اما

با 10.000 تا پسر دوستن.

3-همشون قبل از اینکه باهات دوست بشن BF

(دوست پسر ) نداشتن هیچ وقت.

4- BF شون مال خودشونه اما خودشون

مال همه هستن.

5- همشون از دم خالی بندن.

6- هیچ وقت روز تولدت یادشون نیست.

7- خیلی اتفاقی وقتی باهاشون دوست

میشی 4 روز بعدش تولدشونه.

8- همیشه کیف پولشون رو تو خونه جا گذاشتن.

9- همیشه فوق تخصص آرایش زننده دارن از این

آرایشایی که وقتی می بینی حالت به هم میخوره.

10- همه ی پسرای دنیا رو نگاه می کنن اما نباید

BF شون حتی یک دختر غریبه رو هم ببینه.

فاطمه ... بازدید : 9 دوشنبه 22 دی 1393 نظرات (0)
خوابـگاه دخــتـران ( شب )


سکـانس اول: (دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)

شبنم:ِ وا!… خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه: خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)

شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟

لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! ( بر شـدت گریه افزوده می شــود)
شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم… گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟

لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟فقط 8 دور… (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!

شبنم: عزیزم… دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 – 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.

لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!

(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد! دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)

شبنم: چی شـده فرشــتـه؟!

فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد… نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!

شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.

فرشــته: خب، منــم 19 بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتــر.

(و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد. چـراغ ها خامـوش می شود.)

خوابــگاه پســران (شـب)

سکــانـس دوم: (در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، هم واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود)

میثـــاق: مهـدی… شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.

مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.

میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.

مهـدی: آره… منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟

میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!

آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. بچه های  کلاس مـا که مثـل بچه های  شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری…

مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون… اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!

در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)

میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!

رضــا: پرسپولیس همین الان دومیشم خورد!!!

مهـدی:اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه….. .!!!

و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند.!
فاطمه ... بازدید : 6 دوشنبه 22 دی 1393 نظرات (0)

                                                              آقا تجربه ثابت کرده …!

اگه بالای سرِ کتری وایستی آبش دیرتر جوش میاد !

برید کنار دورشو خلوت کنین بزارین کارشو بکنه…!!:)))

.

.

.

یه حقیقتِ خیلی باحال :

پسرا عاشق فوتبالن ..

دخترا عاشق بازیکنای فوتبالن…!

.

.

.


بقیــــــــــــه ادامه ...

فاطمه ... بازدید : 47 سه شنبه 16 دی 1393 نظرات (1)


دهه ۸۰یا :

کامپیوتر داره

اینتزنت داره

فیسبوک داره

توییتر داره

ایکس باکس داره

پی اس تری داره

آیفون داره

ویدیو سی دی داره

آیپد داره…

دهه ۶۰یا :
دفتر نقاشی داشت

خمیر بازی داشت

دبرنا بازی میکرد با نخود و لوبیا

توپ دو لایه میکرد که حس توپ چهل تیکه بهش دست بده

گل یا پوچ، چشمک، شاه دزد وزیر، اسم فامیل، خر پلیس، هفت سنگ

دیگه فوق فوقش یه آتاری یا میکرو با کلی التماس براش میخریدن.

تنوع بازی های مای گیم


بازی جدید دخترانهبازی رایگان دخترانهبازی دخترانه رایگانبازی های دخترانهبازی آنلاین دخترانهبازی دخترانه1
بازی جدید فوتبالبازی رایگان فوتبالبازی فوتبال آنلاینبازیهای فوتبالبازی آنلاین فوتبالبازی فوتبال2
   

بازی آنلاین باب اسفنجی

بازی باب اسفنجیبازی باب اسفنجی3
بازی فلشبازیبازی آنلایندانلود بازی کم حجمدانلود بازیدانلود بازی برای کامپیوتر4
 بازی های پوبازی دندانپزشکی پوبازی مدل موی پوبازی آرایشگری پوبازی پو5
  بازی سوپرماریوبازی قارچ خور قدیمیبازی قارچ خوربازی ماریو6
  بازی آنلاین سونیکبازی جدید سونیکبازی سونیکبازی سونیک7
بازی آنلاین کودکانبازی های کودکانهبازی جدید کودکانهبازی آنلابن کودکانهبازی کودکانبازی کودکانه8
 انگری بردزپرندگان خشمگینبازی آنلاین پرندگان خشمگینبازی پرندگان خشمگینبازی انگری بردز9
بازی جی تی ایبازی مسابقه ایبازی سرعتیبازی دوچرخه سواریبازی موتورسواریبازی ماشین سواری10
 بازی اشپزی دخترانهبازی اشپزی سارابازی انلاین اشپزیبازی آشپزی آنلاینبازی آشپزی11
بازی تنیس کله هابازی بسکتبال کله هابازی والیبال کله هابازی اروپایی فوتبال کله هابازی فوتبال کله ها در جام جهانیبازی فوتبال کله ها12
درباره ما
سلام خوش اومدین .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به وب من چند امتیاز میدین؟
    مای گیم


     بازی آنلاین بازی آنلاین بازی آنلاین

    بازی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 19
  • بازدید کلی : 1,906
  • کدهای اختصاصی

    قالب وبلاگ

    قالب وبلاگ
  • کد نمایش افراد آنلاین
  • عشق سنج آنلاین

    كد ماوس

    
  • اطلاعات راه ها
  • キラキラブログパーツ

    [PR] 好きな文章でタイピング!

    وبلاگکد ماوس
    وبلاگ-ساعت فلش
    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    وبلاگ-کد جستجوی گوگل

    
  • بروغنی
  • کد تصاویر تصادفی فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر

    ماشین حساب
    فا تولز ، ابزار رایگان وبمسترجملات تصادفی بزرگان
    فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر